خلاقیت: خلاقیت چیست و چه مراحلی دارد؟
خلاقیت (creativity) را می توان تفکر و بینشی اصیل و درونی دانست که وجود آن همیشه تازه و بدیع است. برخی افراد خوش شانس به طور طبیعی با خلاقیتی که در ذاتشان است به دنیا می آیند.
خلاقیت را می توان بینشی دانست که وجود آن همیشه تازه است. برخی افراد مثل ارشمیدس بر اثر قرارگرفتن در موقعیت مناسب به تفکر خلاقانه روی می آورند. خلاقیت (creativity) را می توان تفکر و بینشی اصیل و درونی دانست که وجود آن همیشه تازه و بدیع است. برخی افراد خوش شانس به طور طبیعی با خلاقیتی که در ذاتشان است به دنیا می آیند. و برخی دیگر نیز بر اثر تشویق دیگران و همچنین قرار گرفتن در موقعیت. های مناسب به تفکر خلاقانه روی می آورند.
اما این همه ماجرا نیست بخش اعظم خلاقیت و تفکر خلاقانه را می توان. با بهره مندی از برخی استراتژی های مناسب به وجود آورد و ارتقاء بخشید. بنابراین اگر به دلایلی فکر می کنید که انسان خلاقی نیستید. همین تصور منفی نه تنها خلاقیت شما را سرکوب می کند. بلکه باعث عدم پیشرفت شما نیز می شود. در این مجموعه از یادداشت ها سعی خواهیم کرد پس از بیان چیستی خلاقیت به بیان مراحل خلاقیت، شیوه ها و استراتژی های تقویت تفکر خلاقانه بپردازیم.
مراحل، شیوه ها و استراتژی های تقویت خلاقیت و تفکر خلاقانه
پرسش مهم در مورد خلاقیت این است که روحیه خلاق از کجا نشئت می گیرد؟. چه چیزی موجب می شود که فردی مثل ارشمیدس حین حمام کردن به کشف قانون شناوری نائل می شود. و با فریاد یافتم! یافتم! (اورکا! اورکا!) مانند دیوانگان از حمام خارج می شود و جهان را زیر و رو می کند؟ ارشمیدس بارها حمام کرده بود ولی خبری از قانون شناوری که بعدا به افتخار او قانون ارشمیدس نامیده شد نبود. اما به یکباره ایده این قانون به صورت کاملا خلاقانه در ذهن او شکل گرفت و منجر به کشف این قانون مهم شد. قانونی که پس از سال هایی که از حیات ارشمیدس می گذرد. هنوز هم در حوزه های مختلفی مثل صنعت کشتی سازی پرکاربرد است.
به نظر می رسد عاملی مشترک در مورد تمامی نوابغ بشری وجود دارد که این عامل این افراد را از افراد عادی و من و شما متمایز می کند. این عامل مهم چیزی نیست جز قدرت و توان مغزی خاص و مهم تر از آن تلاش و تمرین. و شکیبایی مثال زدنی افرادی مثل ارشمیدس و… در یافتن پاسخ مناسب به مسائل و مشکلات. توان ذهنی به خودی خود نمی تواند راهگشا باشد. و در واقع این توان ذهنی و مغزی بدون هر گونه تلاشی کور و کر و بدون راهنما خواهد بود. علاوه بر این، شکوفایی و به وجود آمدن خلاقیت مراحلی دارد که بدون تحقق این مراحل تفکر خلاقیت به بار نمی نشیند. در ادامه به بیان این مراحل از نظر یکی از بزرگتربن نظریه پردازان حوزه تفکر خلاقانه می پردازیم.
مراحل خلاقیت
خلاقیت را می توان شامل مراحل و پردازش های تدریجی و خُردی دانست که منجر به تولید و یافتن ایده های خارق العاده و معجزه گون برای مسائل و مشکلات می شود. و شامل ایده های خلاقانه کسی مثل ارشمیدس نیز می شود.
گراهام والاس ازجمله روانشناسان اجتماعی بزرگی است که به بحث پیرامون خلاقیت پرداخته و ایده های نابی در این زمینه ارائه داده است. او کسی است که نخستین مدلِ پردازش خلاقیت را مطرح کرد. در مدل خلاقیت والاس تفکر خلاق از ابتدا تا حصول نتیجه چهار مرحله مشخص آماده سازی، نهفتگی، ایضاح و در نهایت اثبات را طی می کند:
مرحله اول خلاقیت: مرحله آماده سازی
اولین مرحله خلاقیت مرحله آماده سازی اطلاعات و ایده ها برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب است. در این مرحله فرد باید در پی جمع آوری اطلاعات و داده های مناسب برای مسئله خود باشد. این داده ها هر کدام باید به نوبه خود از طُرق درست و قابل اتکا و با تکیه بر اصول علمی فراهم شود. داده های دقیق و صحیح به شما جهت می دهند در حالی که داده های غیر دقیق و ناصحیح شما را از مسیر منحرف می کنند. اگر شما نقشه اشتباهی از مکان مورد نظرتان در اختیار داشته باشید. به تبع در یافتن هدف خود نیز با مشکل مواجه خواهید شد. و بر این اساس هدف مدنظر خود را گم خواهید کرد.
علاوه براین، خلاقیت یعنی این داده ها باید منسجم باشند به گونه ای که هر یک از این داده ها با داده های دیگر در تضاد نباشند. و در نهایت همه داده ها یک کل منسجم و یکپارچه را تشکیل دهند. یکپارچگی داده ها و اطلاعات به فرد جهت می دهد چرا که این داده ها. خود به خود نشان دهنده مسیر نیز هستند و به اصطلاح هدف را نیز در آغوش خود دارند. در واقع در اینجا شما نقشه درست و کاملی دارید که با استفاده از آن هدفتان را به سهولت خواهید یافت.
ارشمیدس و قانون شناوری
ارشمیدس سال ها روی مسئله مدنظر خود کار کرده بود و داده های بسیاری نیز از گوشه و کنار جمع آوری کرده بود. داده های جمع آوری شده توسط او داده هایی بودند که علم آن زمان در اختیار او قرار می داد. و به همین دلیل او در کسب این داده ها به طور عقلانی و با خلاقیت عمل کرده بود. داده های ارشمیدس در مورد قانون شناوری منحصر به فرد و منسجم بود و تنها به یک مغز خلاق برای نتیجه گرفتن و کشف قانون شناوری نیاز داشت که این فرد خلاق همان ارشمیدس بود.
فراموش نکنید ارشمیدس یک پشت میز نشین ساده نبود بلکه او محققی تراز اول بود. که با کشف داده های جدید و منسجم موفق به کشف یک قانون بزرگ شد. او انسان عافیت طلبی نبود و سال های سال به دنبال کشف این قانون بود و سرانجام با کشف این قانون در عالم علم جاودانه شد.
بیشتر بخوانید: مهارت حل مسئله (Problem-solving skill) چرا انقدر مهم است؟
مرحله دوم خلاقیت: دوره نهفتگی
گاهی اوقات حس می کنیم نمی توانیم داده های خود را در جهت یافتن پاسخ مسئله مورد نظرمان سامان دهیم. به اصطلاح گاهی در گِل گیر می کنیم و نمیدانیم راه خودمان را باید چگونه پیدا کنیم. در اینجا متوقف می شویم صبر می کنیم و سعی می کنیم مسئله را از زوایای مختلف بررسی کنیم ولی باز هم به جواب نمی رسیم. نباید در این مرحله خودمان را ببازیم اینجا جایی است که باید به شهود. احساسات و ناخودآگاه خودمان اجازه ورود دهیم. ناخودآگاه ما به صورت غیرارادی تلاش می کند و توان ذهنی ما را برای رسیدن به پاسخ به خود جلب می کند.
در این مرحله ما به طور آگاهانه و خودآگاه به حل مسئله نمی پردازیم بلکه اجازه می دهیم شهود ما راه را به ما نشان بدهد. و اطلاعات و داده هایی که در مرحله قبل آن ها را کسب و سامان داده ایم نیز به کمک ما خواهند آمد. ناخودآگاه ما توان بالقوه زیادی در حل مسائل دارد و این توان فوق العاده همواره در حل مسائل به کمک خودآگاه ما می آیند. بنابراین نباید نقش ناخودآگاه و شهودمان را در تفکر خلاقانه دست کم بگیریم.
داستان حمام رفتن و یافتم! یافتم!
داستان حمام رفتن و یافتم! یافتم! ارشمیدس زمانی اتفاق افتاده بود که او فارغ از هرگونه تامل و تفکر خلاقانه به حمام رفته بود. او خسته از زمان های بی حاصلی که به تفکر در مورد مسئله خود پرداخته بود. برای ساعتی از کار بر روی این مسئله دست کشیده بود. اما به دلیل اینکه او ساعات زیادی از وقت خود را مشغول تفکر آگاهانه در مورد پرسش خود کرده بود.
ناخودآگاه او در ساعاتی که حالت ذهنی آگاهانه او استراحت می کرد. همچنان فعال بود. شهود و ناخودآگاه او با دیدن شناور شدن برخی از اجسام بر روی آب شروع به کار کرد. شهود ارشمیدس ایده اصلی را بالاخره پس از مدت ها کار آگاهانه و یافتن داده های متعدد یافت. و همین یافتن منجر به فریاد یافتم! یافتم! (اورکا! اورکا!) ارشمیدس شد. شهود ارشمیدس به کمک او آمده بود و اکنون او ایده اولیه قانون شناوری را در دست داشت.
مرحله سوم خلاقیت: مرحله ایضاح و روشن سازی
پس از اینکه بر طبق داده های اولیه ای که از طرق قابل اعتماد جمع آوری کرده اید. و بر اساس شهود و ناخودآگاه خود ایده را یافتید باید به روشن سازی ایده خود بپردازید. زمانی که شما راه حل مزبور را می یابید. راه حل شما هنوز خام است و نیاز دارد به طور کافی و وافی منقح و روشن شود.
ایده شما مانند یک بذر یا نهال کوچکِ کاشته شده است. این بذر و نهال نو رس نیاز به نور، آبیاری و مراقبت همیشگی دارد. این نهال برای بزرگ شدن باید ریشه های قدرتمندی داشته باشد. ریشه هایی که به نحو مستحکم در خاک فرو رفته باشد. و اجازه ندهد این نهال یا درخت با هر بادی بلرزد. ایده اولیه پس از کشف باید واجد خصوصیات ویژه ای باشد. از جمله اینکه این ایده باید به سادگی وضوح یابد تا بتوان آن را به درستی بسط داد.
ارشمیدس می دانست که یافتن راه حل صرفا کافی نیست و پس از آنکه از حمام بیرون رفت. (و احتمالا خود را خشک کرد و لباس پوشید) سعی کرد ایده اولیه خود را به درستی بسط داده و منقح کند. بدون ایضاح و روشن سازی ایده اولیه، ایده ارشمیدس به دنیا نیامده سِقط می شد. و او نیز به خوبی این نکته را می دانست. او به پشت میز خود رفت و ایده یافته شده خود را ایضاح بخشید. و سرانجام بذر اولیه خود را مانند یک باغبان آبیاری کرد. تا این بذر بالاخره به درخت تنومند قانون شناوری تبدیل شد.
مرحله چهارم: مرحله اثبات
در مرحله پایانی خلاقیت ایده خلاقانه شما که پس از رد شدن از مراحل خلاقیت پیش گفته اکنون کاملا بارور شده است. و نیاز به اثبات دارد تا این ایده بتواند. به شکل نهایی خود رسیده و آماده ارائه باشد. هر ایده ای نیاز به اثبات دقیق مدعا دارد و اساسا ایده ای که اثباتی برای آن وجود نداشته باشد. از سوی دارنده ایده توهمی بیش نخواهد بود. و نمی توان به مدعای آن اتکا کرد.
اثبات ایده این دستاورد را دارد که می توان در هر لحظه و در هر زمان به آن اتکا کرده. و از آن در حل مسائل دیگر استفاده کرد. به عنوان مثال زمانی که شما ثابت کنید مجموع زوایای مثلث 180 درجه است. پس از آن می توانید در هر مسئله ای با اتکا بر این قاعده مسائل دیگر را نیز اثبات کنید. و در واقع این قاعده موجب کشف قواعد دیگری نیز می شود.
ارشمیدس به خوبی می دانست یافته او حین حمام کردن اگر صرفا در ذهن او باشد. و اثباتی برای آن وجود نداشته باشد چیزی شبیه آواز خوانی حین حمام کردن خواهد بود. و بنابراین هیچ ارزشی نخواهد داشت. بر این اساس او سعی کرد چرک نوشته های خود را که شامل داده های اولیه و موارد ایضاح شده شهودهای خود بود به نحوی کاملا مستدل سامان دهد.
گام نهایی
نتیجه خلاقیت ایده ارشمیدس زمانی ارزش داشت که به طور مستدل بتواند آنچه قانون شناوری بود اثبات کند و ارشمیدس که یک ریاضیدان فوق العاده نیز بود توانست با توان ذهنی بِکر و ممارست فوق العاده خود این امر را محقق سازد.
بنابراین نباید فراموش کرد که خلاقیت ارشمیدس به صورت خلق الساعه و بدون پشتوانه به وجود نمی آید. تفکر خلاقانه در دراز مدت و بر اساس طی کردن گام های منظم انجام می پذیرد. و بر این اساس می توان الگوی فکری ارشمیدس را نمونه واقعی تحقق خلاقیت. و او را انسان خلاقی دانست که مسیر تحقق تفکر خلاقانه را از ابتدا تا انتها به خوبی طی کرده است.
در ادامه به بیان استراتژی های سودمندی برای ایجاد و تقویت خلاقیت خواهیم پرداخت.
خلاقیت: استراتژی هایی برای ایجاد و تقویت خلاقیت
در ابتدای مقاله با مفهوم و ویژگی های خلاقیت و تفکر خلاقانه آشنا شدیم و دانستیم که از نظر دکتر گراهام والاسِ روانشناس تحقق خلاقیت دارای چه مراحلی (مراحل خلاقیت) است. اکنون در این نوشته به بیان استراتژی های سودمندی برای ایجاد و تقویت خلاقیت خواهیم پرداخت.
شاید تا به امروز از تفکر خلاق در زندگی خود استفاده نمی کرده اید یا بهره مندی از این نوع تفکر سهم کوچکی در میزان اندیشه ورزی شما داشته است. در این صورت متاسفانه باید بگوییم که شما کلید اصلی شناخت ذهنی را فراموش کرده اید. کنت رابینسون یکی از دانشمندانی است که اعتقاد دارد ما از منابع خلاقیت خود به نحو مناسبی استفاده نمی کنیم.
او معتقد است ما با تفکر خلاق به اشتیاق و توانمندی خود نیرویی دو چندان می دهیم و این نیروی ویژه باعث هدفمند شدن زندگی ما می شود. رابینسون مدعی است خلاقیت بخش مهمی از طبیعت انسان و پیشرفتش را شامل می شود. و این در حالی است که متاسفانه ما از اهمیت آن غافل ایم.
نتیجه
بنابراین باید گفت اگر فکر می کنید به یک سری عادت تکراری و روزمره چسبیده اید و هر روز فقط به ساعت نگاه می کنید که چه زمانی تمام می شود؛ این امر نشان دهنده آن است که شما از مهارت خلاقیت خود استفاده نمی کنید و بر این اساس می توان گفت مغز شما تشنه تغییر است.
این به ساعت نگاه کردن قله کوه یخی است که قسمت اعظم آن در زیر آب پنهان است و در واقع نشان دهنده آن است که شما به خوبی زندگی نمی کنید. بنابراین الان بهترین زمان برای انجام یک کار خلاقانه است و مطمئن باشید که نتیجه آن اشتیاق، هدف و معنای دوچندانی را به زندگی شما باز می گرداند.
بهینه سازی تفکر خلاقانه
پیش از بیان استراتژی های موثر در ایجاد و تقویت خلاقیت باید به این نکته توجه کرد که تفکر خلاقانه امری است که می توان آن را ایجاد و بهینه کرد. گفتن اینکه تنها افراد باهوش افراد خلاقی هستند افسانه و داستانی بیش نیست و چه بهتر که شما از جمله کسانی باشید که خاتمه دهنده این داستان و افسانه باشید. زمانی گفته می شد افراد خلاق افرادی راست مغز و افراد غیرخلاق افرادی چپ مغز هستند.
اما داده های علمی جدید نشان می دهند که این دعاوی کاملا نادرست بوده و بهره مندی از تفکر خلاقانه نه تنها ارثی نیست بلکه ارائه ایده های خلاقانه منوط به بهره مندی و فعالیت هم زمانِ هر دو نیم کره مغز است. بر این اساس می توان گفت با انجام برخی توصیه ها و اعمال؛ و در نتیجه استفاده از برخی استراتژی های کلی می توانیم در بلند مدت افراد خلاقی باشیم. این توصیه ها به قرار زیر اند:
1) برای داشتن تفکر خلاقانه در وضعیت خلاقانه قرار بگیرید
تفکر خلاقانه زمانی به وجود می آید که شخص بتواند در وضعیت خلاقانه ای که اجازه جوانه زدن و رشد تفکر خلاقانه را می دهد قرار گیرد. فراهم کردن موقعیت هایی برای خلق ایده های خلاقانه مانند وجود زمین حاصلخیزی است که از دل آن نهال های نورس و سپس درختان تنومند به وجود می آیند. هر نهالی برای بالنده شدن نیاز به آبیاری، نور و… دارد بنابراین باید گفت قرار گرفتن در موقعیت خلاقانه نیز لوازمی دارد که از جمله مهم ترین لوازم آن باید به تمرکز کردن اشاره کرد.
توانایی تمرکز کردن میزان خلاقیت شما را در هر زمانی تعیین می کند چرا که با متمرکز شدن بر یک ایده است که رازهای سر به مهر آن ایده خود به خود مکشوف می شود. با تمرکز بر یک موضوع زیر و بم یک موضوع مشخص می شود و از دل همین جزئیات مشخص شده ایده های خلاقانه شکوفا می شوند.
تمرکز کنید
شما حتما تا به حال داستان یا رمانی خوانده اید. اگر آن داستان داستان دلچسبی برای شما بوده باشد و باعث تحریک حس کنجکاوی شما شده باشد، حتما با آن داستان همزاد پنداری کرده اید و برای لحظاتی در آن داستان غرق شده اید. شما هر چه بیشتر در عمق داستان فرو می روید بیشتر بر آن داستان متمرکز می شوید.
این تمرکز یعنی درگیر شدن با جزئیات آن داستان و یک دل شدن با شخصیت های آن. در این بین حتما خودتان را به جای شخصیت های داستان قرار داده اید و از خود در مورد راه حلی که اگر شما به جای شخصیت اصلی داستان بودید انتخاب می کردید فکر کرده اید. در اینجا شما در وضعیت خلاقانه برای یافتن پاسخ به پرسشی قرار گرفته اید و این حالت قطعا با تمرکز کردن بر چالش های داستان و شخصیت های داستان اتفاق افتاده است.
در مورد اخیر ذهنِ خلاقِ شما شروع به کار کرده و به طور مداوم در حال ساختن تصویرسازی منحصر به فرد در مورد شخصیت های داستان است. تصویری که در ذهن افراد مختلف پس از خواندن داستانی شکل می گیرد هیچ گاه یکسان نخواهد بود. زمانی که در حال انجام تکلیفی خلاقانه هستید. توجه و آگاهی شما به طور کامل درگیر می شود و با حذف عوامل مزاحم و تمرکز کردن. بهتر می توانید برای یافتن پاسخ چالش های پیش رو خلاقیت به خرج دهید. این کار موجب می شود تا شما کاملا آزاد و رها در افکار جدید پرسه بزنید. و پاسخ های نابی را کشف کنید. و این همان استراتژی موفق و کارآمد برای خلاقیت و تفکر خلاقانه است.
تمرکز و موسیقی
مطالعات نشان می دهند که موسیقی تمرینی عالی برای ایجاد و تقویت تفکر و ایده های خلاقانه است. ذهن شما با گوش دادن به نوای سازها و مهمتر از آن با گوش دادن. به شعرهای موسیقی ها بر آن موسیقی ها و محتوای شعرها متمرکز می شود. ذهن شما در اینجا سفر خلاقانه خود را به دور دست ها آغاز میکند. سفری که از ابتدا تا انتهای آن برحسب توانایی های ذهنی شما می تواند اوج بگیرد. ذهن شما با شنیدن هر نت موسیقیایی یا محتوای هر شعری به بازنمایی موقعیتی فرضی مبادرت می کند. ذهن شما با شنیدن این نواها موقعیت های نزدیک به ذهن خود را بازسازی می کند. و بدین شکل سفر خود را آغاز می کند.
البته نباید فراموش کرد که نوع موسیقی که در زمان های مختلف گوش می دهید برای هر کس متفاوت است. و به همین خاطر میزان اثرگذاری متفاوتی نیز دارد. اما به طور کلی محققان معتقدند موسیقی کلاسیک به رشد و ایجاد تفکر منطقی کمک شایانی می کند. در حالی که موسیقی هایی مثل موسیقی های شاد که انرژی شما را برمی انگیزند. باعث ایجاد خلاقیت و تفکر خلاقانه در نوشتن می شوند. این به این دلیل است که ریتم های مکرر و پشت سر هم در مدتی. کوتاه نقش یک محرک قوی و عالی را بازی می کنند. در نتیجه از نقش موسیقی در ارتقاء قدرت تمرکز خود به هیچ عنوان غافل نشوید. این امر باعث تقویت خلاقیت در شما می شود.
تمرکز و تصویرسازی ذهنی برای داشتن تفکر خلاقانه
یکی از راه های مهم در تقویت تمرکز استفاده از روش تصویرسازی ذهنی است. تصویرسازی ذهنی این قدرت را دارد. که بتواند توجه شما را در جهت موضوع واحدی منسجم و یکپارچه کند. انسجامی که توسط تصویرسازی ذهنی به عنوان یک تمرین فوق العاده حاصل می شود. ذهن شما را به مرور زمان منظم تر و متمرکزتر می کند.
تصویرسازی راهی به رهایی ذهن و در حقیقت پرواز اندیشه است. با انجام مکرر تصویرسازی ذهنی، ذهن شما خود به خود به صورت کاملا طبقه بندی شده شکل می گیرد. و پس از مدتی ذهن شما تمرکز لازم را به دست می آورد. تصویرسازی ذهنی راه بر ابداع موقعیت های گوناگون. و خلق راه حل های موثر و کارآمد در مواجهه با چالش ها باز می کند. این راه تا بی نهایت ذهن شما می تواند ادامه داشته باشد. راهی که پایانی برای آن متصور نخواهد بود و به همین دلیل خلاقیت. مورد نظر شما را نیز با خود به همراه می آورد.
به عنوان مثال تصویر نقاشی شده از یک فرد را پیش روی خود قرار دهید و بر آن متمرکز شوید. تصور کنید شما آن فرد هستید. چه چیزی می بینید؟ چه چیزی حس می کنید؟ چه چیزی برای شما ارجحیت دارد؟ مشغول انجام چه کاری هستید؟ شما با دیدن تصویر این فرد چه حسی در مورد شخصیت این فرد دارید؟ به نظر شما شغل و پیشه این فرد چیست و یا چه می تواند باشد؟ آیا از این تصویر می توانید خلقیات فرد تصویر شده را دریابید؟
تصویرسازی ذهنی
تاجایی که می توانید از خود سوال های مختلف بپرسید. و در مورد موضوعات مختلف تصویرسازی کنید. خود را در شکل و شمایل مختلف در نظر آوردید. پس از آن سعی کنید بر اساس تصویرسازی خود و تصوری که خودتان از خودتان دارید. پاسخ های درخوری به این سوالات بدهید. با انجام این تمرین پرواز و حرکت ذهنی شما آغاز می شود. شما غرق در جزئیات تصویر و مهم تر از آن غرق در افکار خود می شوید. و در این حین خلاقیت شما در بازآفرینی پرسش ها و یافتن پاسخ های قانع کننده متولد می شود. اکنون نوزاد شما (خلاقیت شما) نیاز به پرستاری دارد. و این پرستاری همان ظرافت بخشی به پرسش های شما و پاسخ های ارائه شده از جانب شماست.
یا به عنوان مثال و تمرینی دیگر، اگر نزدیک پنجره یا بیرون از خانه هستید. به مدت چند دقیقه به ابرهای بالای سر خود نگاه کنید. در این حین سعی کنید تصویری در ذهن خود بسازید و آن را مجسم کنید. پس از آن حین گوش دادن به یکی از موسیقی های مورد علاقه خود سعی کنید. یک داستان کوتاه جذاب برای تصاویر ذهنی خود بنویسید. یا می توانید با نگاه کردن به آسمان پر ستاره شبی از شب هایی که به ستاره ها خیره شده اید سعی کنید. با ستاره ها و فاصله بین آن ها شکل های مختلف بسازید. و سپس برای اشکال و تصاویر ذهنی خود داستانی جذاب بنویسید. همه این تمرین ها برای این طراحی شده اند. که شما بتوانید تمرکز لازم برای خلاقه اندیشیدن را پس از مدتی به دست آورید.
بنابراین در انجام این تمرین ها یا تمرین های دیگری که به ذهن شما می رسد به هیچ عنوان کوتاهی نکنید. فراموش نکنید یکی از لوازم داشتن خلاقیت و تفکر خلاقانه داشتن تمرکز است. این امر باعث تقویت خلاقیت در شما می شود.
2) رفتار خلاقانه از خود نشان دهید تا تفکر خلاقانه را تقویت کنید
شما باید بتوانید متناسب با هر موقعیتی رفتار خلاقانه ی صحیحی را در برابر هر مسئله و هر مشکلی را از خود نشان دهید. باید توجه کرد که همیشه اولین و راحت ترین پاسخ مناسب ترین پاسخ موجود نیست. چرا که بسیاری از مسائل آنچنان پیچیدگی هایی دارند که نیاز به توجه و تمرکز بیشتری دارند. در این گونه موارد شما باید رفتار خلاقانه مناسب آن مسائل را در خود ایجاد کنید. برای تقویت این مهم برخی راهکارهای علمی وجود دارد که در ادامه به شما پیشنهاد می دهیم.
داستان پنهان بسازید
به اطراف خود نگاه کنید و به سراغ جذاب ترین چیزی که به نظرتان می رسد بروید. مثلا یک گلدان را در نظر بگیرید. اکنون تصور کنید راز و رمزی خاص در این وسیله وجود دارد. که توجه شما را به خود جلب می کند. حالا سعی کنید در مورد این راز داستان پنهانی بنویسید. و آن را مکشوف کنید. مثلا اینکه این گلدان به کدام دوره تاریخی تعلق دارد. و چگونه اکنون پس از سال ها در اختیار شما قرار گرفته است.
یا اینکه متلا این گلدان زمانی سرقت شده و چگونه به دست شما رسیده است. این گونه با ساختن داستان های پنهانی از این دست و یافتن پاسخ های خاص خود شما ذهن شما برای یافتن داستان. و پاسخ رفتارهای خلاقانه و منحصر به فرد از خود نشان می دهد. این امر باعث تقویت خلاقیت در شما می شود.
بیوگرافی خیالی
این بازی گروهی با دو نفر یا تعداد بیشتری از افراد انجام می شود. هر کس فهرستی از کلماتی را که به موضوعی خاص مربوط است می نویسد. سپس تمام کلمات را داخل یک سبد می ریزد. هر کس باید یک دقیقه در باره زندگی اش حرف بزند. به این شکل که پس از سی ثانیه صحبت یک برگه از داخل سبد بردارد. و در سی ثانیه بعد آن کلمه را در زندگی نامه خود بگنجاند. این امر باعث تقویت خلاقیت در شما می شود.
در یادداشت دیگری تحت عنوان خلاقیت: شیوه های پرورش خلاقیت در خود به بیان شیوه های سودمندی برای ایجاد و تقویت خلاقیت خواهیم پرداخت.
افرادی که تفکر خلاق دار در همه کارهال و فعالیت های خودشون دارای انگیزه و شور و نشاط هستن و با حفظ روحیه در سطح بالا به دنبال کشف و تجربه های جدید هستن. این دسته از افراد خیلی راحت تر میتونن تو مسیر اهدافشون موفق ظاهر شن. بخاطر همین موضوعه که امروزه تو مقالات توسعه فردی مثل مقالان فرچون یا دانشگاه کسب و کار به داشتن تفکر خلاق خیلی تاکید میشه